قبل از آن که راجع به اعضای گروه مدیرجو صحبت کنم ترجیح می دهم راجع به هدفش صحبت کنم. بی مقدمه سراغ اصل مطلب می روم یعنی هدف نهایی مدیرجو:
هدف نهایی مدیرجو خودشکوفایی قسمت به قسمت ایران عزیزمان است
خودشکوفایی (self-actualization) در روانشناسی به این معناست: محقق ساختن حداکثر استعدادهای بالقوه فرد توسط خودش. من از این اصطلاح، شیواتر و رساتر در بیان هدف نهایی خود پیدا نکردم و خودشکوفایی را برای یک سرزمین این گونه معنا میکنم: محقق ساختن حداکثر استعدادهای یک سرزمین توسط صاحبان آن سرزمین
استعداد یک سرزمین چیست؟ استعدادی که خداوند در آب و هوا، زمین و زیرِ زمینش قرار داده و از آن مهمتر، استعدادی است که خداوند در وجود مردمش نهاده است
و این هدف، محقق نمی شود مگر آن که ساکنان هر قسمت از این سرزمین نازنین، دست به کار شوند. از نظر من، ساکنان هر قسمت، تنها کسانی هستند که می توانند آن قسمت را به اوج خودشکوفایی برسانند. اما چرا؟ برای جواب به این چرا باید به این سؤالها پاسخ داد. چه کسی به استعدادهای یک منطقه واقف تر است؟ چه کسی آب و خاک منطقه و آنچه در آنست را با تمام وجود حس کرده؟ چه کسی مردم یک منطقه را بیشتر می شناسد؟ جواب همة این سوال ها یکی است. فردی از جنس همان سرزمین. کسی که ساکن همانجا باشد.آب و خاک آنجا، قسمتی از وجودش شده و با مردم آنجا پیوندی از جنس خون داشته باشد.
ساکنان هر قسمت از این سرزمین، عهده دار خودشکوفایی مُلک خود هستند.
پس متولی خودشکوفایی یک سرزمین، کسی است از جنس همان سرزمین. کسی که قلبش متعلق به آب و خاکش باشد
و اما دومین ویژگی، مدیریت است. شاید گویاترین تعریف از مدیریت این باشد: انجام امور با و به وسیله دیگران. اگر قرار باشد تمام کارها توسط یک نفر انجام شود، مدیریت معنای خود را از دست می دهد. مدیر مطابق با تعریف همراه با دیگران کارها را انجام می دهد و بخشی از آن را کلاً به صاحبان کار واگذار میکند. یک مدیر توانمند، کسی است که بتواند سرمایه های انسانی یک منطقه را در بالاترین درجه بهره وری وارد میدان نماید. تغییر در جهت آبادانی، در ابتدای امر از خواست و ذهن مردم همان منطقه آغاز می شود. هیچ کسی نمی تواند استعدادهای یک منطقه را شکوفا کند مگر آن که بتواند ساکنان آن را با خود همراه و همدل نماید. انجام امور باید توسط مردم همان سرزمین انجام شود و هدایت افراد جهت این مهم توسط یک مدیر که دلسپرده آب و خاکش است صورت می گیرد.
و اما سومین ویژگی . هم اکنون در عصر اطلاعات بسر می بریم و دستیابی به دانش مدیریت در تمام شاخه ها و زیرشاخه ها کار دشواری نیست. دانش مدیریت کمیاب نیست. آنچه کمیاب است تفکر قدرتمندی است که نیازها و اولویت ها را تشخیص دهد و بتواند از دانش مدیریت، بجا استفاده کند. متولی خودشکوفایی هر منطقه، باید با قدرت تجزیه تحلیل خود، به این مهم برسد که برای بالفعل کردن استعداد منطقه اش به چه دانشی نیاز است. اینجاست که سومین ویژگی، خود را نشان می دهد و آن هم تدبیر است. تدبیر در شناخت کامل استعدادها، در تشخیص دقیق قوت و ضعف ها، در رفتار با سرمایه های انسانی و صدها تدبیر دیگر که در مسیر تعالی، مهمترین توشه راه است.
از مجموع سه ویژگی که در بالا گفته شد می توان نتیجه گرفت، جهت خودشکوفایی هر بخش از خاک این سرزمین نیاز است به مدیر مدبر ساکن آن خاک.
اما خودشکوفایی کل وطن عزیزمان چگونه رقم می خورد؟ اینجاست که تئوری مدیرجو خود را نشان می دهد.
مدیران مدبر در جای جای این وطن سراسر عزت و سربلندی، باید به یک پیکر مدیریتی تبدیل شوند و خودشکوفایی کل ایران را رقم بزنند. جزیرهای عمل کردن، راه به جایی نخواهد برد. استعداد هر منطقه با قرارگرفتن در کنار استعدادهاست که به اوج و تعالی خواهد رسید و رسالت مدیرجو همین است: پیوند مدیران مدبر در سراسر ایران
مدیرجو همانطور که از نامش پیداست، در جستجوی مدیران مدبری است که در جزء جزء این سرزمین وجود دارند و می توانند خودشکوفایی ملک خود را به بهترین شکل رقم بزنند و رسالت مدیرجو ایجاد پیکر واحدی از همین مدیران است در جهت خودشکوفایی ایران زمین.
به امید اوج خودشکوفایی ایران سرفراز و سربلند
رسالت مدیرجو ایجاد پیکر واحدی از مدیران مدبر است در جهت خودشکوفایی ایران زمین
مدیرجو چه چیزی نیست:
- مدیرجو، اگرچه آموزش های نابی در خود خواهد داشت، اما به هیچ وجه ادعا نمی کند که حاوی جمیع دانش مدیریت است.
- مدیرجو، نهادی جهت ارائه آموزه های دانشگاهی و ترجمه ای نیست.
- مدیرجو، نهادی جهت ارائه گواهی نامه ها و مدارک مدیریتی نیست.
و آموزش در مدیرجو با خط مشی زیر پیش خواهد رفت
اگر آموزشی در مدیرجو وجود دارد، حاصل یک کار پژوهشی عمیق بر مبنای سه اصل است:
– از دانش عملی و نظری دنیا استفاده شده
– از دانش و تجربه مدیران موفق ایرانی استفاده شده
– و در نهایت برای استفاده کاملاً مؤثر در مدیریت داخل کشور، بومی سازی شده است.
به امید روزی که مدیریت در ایران، موفق ترین الگوی کل جهان شود
و آن روز نزدیک است