چالش نوشتار با جمله ” مکتوبش کن “
آیا تا کنون برایتان اتفاق افتاده است که می خواهید درخواست و یا هر مطلب دیگری را در حضور مدیرتان بیان کنید. از مدیر، وقت می گیرید و شروع به بیان درخواستتان میکنید. سخنان شما بسیار دلنشین و منطقی بنظر می رسد و اتفاقاً مدیر هم می پذیرد. در انتهای کار، مدیر به شما می گوید:
” حرفهات درست به نظر میرسه، اونا رو مکتوب کن و به من بده، ببینم چیکار می تونم بکنم “
شما، خوشحال از تأثیر کلام خود، از دفتر رئیس بیرون می آیید. و حالا می خواهید مطلب بیان شده را بنویسید. ما به محض آنکه دست به قلم می شوید، متوجه خواهید شد که با یک چالش بزرگ روبرو هستید. نسبت به جملاتی که می نویسید حس خوبی ندارید.
- اولین تفاوت گفتار و نوشتار در حسی است که به این دو دارید. حسی که در نوشتار به شما منتقل می شود، حس سطحی نگری است. احساس می کنید مطلبی که می نویسید پیش پا افتاده جلوه می کند و اصلاً مانند کلامتان نمی تواند نفوذ لازم را داشته باشد. خلاصه کلی تلاش می کنید اما از متن تان راضی نمی شوید و در نهایت، عطایش را به لقایش می بخشید. یعنی از درخواستتان صرف نظر می کنید تا از شر نوشتن خلاص شوید.به همین سادگی شما در چالش نوشتار افتاده اید.راستی چرا؟دلیلش چالشی است که در تبدیل گفته به نوشته با آن مواجه می شوید. زمانی که مطلبی از زبان شما جاری می گردد، زیبایی صدا، لحن و آوایی که بکار می برید و همچنین زبان بدنتان، می تواند مطلب را بسیار شیرین و عمیق جلوه دهد. در واقع، محتوای بیان شده،با این ابزارها، نه بصورت خالص بلکه به صورت آرایش شده نمایش داده می شود. اما زمانی که همان محتوی را مکتوب می کنید، خواهید دید که مطلب موردنظر عمق لازم را ندارد زیرا به دور از هرگونه آرایشی با اصلِ مطلب روبرو شده اید.در نوشتار، شما به سطح عمیق تری از محتوی توجه دارید زیرا ابزارهای انتقال مفاهیم محدود شده اند و فقط کلمات و طرز چینش آنهاست که برایتان باقی مانده است.
- دومین تفاوت اساسی گفتار و نوشتار، تعهد است. شما به آنچه مکتوب می کنید، تعهد بیشتری دارید. ممکن است در گفتار ادعاهایی کنید و قول هایی بدهید اما در نوشتار از مکتوب کردن آنها ابا می کنید و ترس از محقق نشدن آنها بر شما چیره می شود. استناد به نوشتار به مراتب بیشتر و قوی تر از استناد به کلام است.
- سومین تفاوت نوشتار با گفتار، انسجام مطالب است. در یک نوشتار، به راحتی گسستگی مطالب درک می گردد زیرا مطالب در یکجا جمع است و خواننده می تواند آنها را با هم مقایسه کند و این سوال را بپرسد: این خطِ مطلب چه ربطی به بقیه داشت؟ اما در گفتار، انسجام مطالب چندان در کانون توجه نیست زیرا امکان مقایسه قسمتهای مختلف باهم وجود ندارد.
از مجموع مطالبی که در بالا گفته شد یک نتیجه می توان گرفت و آنهم اینست که در فضای سازمان، نوشتار از گفتار دشوارتر است.
مدیران به این دشواری واقفند. در نتیجه برای پرهیز از پذیرفتن درخواست، به جای نفی مستقیم، شما را در چالش نوشتار می اندازند.
اما راه حل چیست؟
در ادامه قرار است راجع به راه عبور از چالش نوشتار باهم صحبت کنیم.
چه مدیر باشید و چه کارمند، یکی از ابزارهای کلیدی که باید حتماً آن را کسب نموده و پیشرفت دهید نوشتار است و صد البته که نوشتن برای مدیران بسیار ضروری تر از کارمندان است. برای آنکه در چالش نوشتار نیفتیم کافیست جایگاه زمانی گفتار و نوشتار را عوض کنیم. بجای آنکه کار را با گفتار آغاز کنیم، آنها را بنویسیم. کلام وقتی از دهان بیرون می آید مانند تیری که از کمان رها شده باشد، دیگر در دسترس شما نیست. پس بجای آنکه اول با دیگران سخن بگوییم (و بعد آنها را به نوشته تبدیل کنیم) بهتر است ابتدا کلام خود را بنویسیم. سپس از روی نوشته ها، بصورت گزینشی، گفته های کلیدی را انتخاب نماییم. در اینجاست که چالش “مکتوبش کن” با ضدحمله ” قبلاً مکتوبش کرده ام، بفرمایید” روبرو خواهد شد
چالش “مکتوبش کن” را با ضدحمله ” قبلاً مکتوبش کرده ام، بفرمایید” پاسخ دهید
نویسنده: مهدی محمدی قاضی محله
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
تغییر ناگهانی رفتار طبیعی نیست. آن را ریشه یابی کنید.
داستان ریاضی در دانشکده مدیریت
استقلال رفتاری مدیران و انگیزش کارکنان
حلقه گمشده ای به نام دانشمندان مُبَدِّل
- (+98) Iran
دیدگاهتان را بنویسید