استقلال رفتاری مدیران و انگیزش کارکنان
قبل از این که به رابطه بین استقلال رفتاری مدیران و انگیزش کارکنان بپردازم داستانی واقعی را از قول یکی از دوستانم بازگو میکنم. متن داستان به زبان خودمانی نوشته شده است.
آغاز داستان
صبح، بدون انرژی و بی رمق از رختخواب پا شدم، انگار کل شب رو اصلاً نخوابیده بودم. تمام خستگی توی تنم مونده بود. حوصله رفتن به اداره رو نداشتم. از طرفی کلی هم استرس داشتم.
راستش، دیروز مدیرم گزارشم رو با خاک یکسان کرد و کلی سرم داد کشید که: این چه جور کار کردنه! مثلاً کارشناس ارشد آوردم که کارم رو راه بندازه نه اینکه یه گزارش بیخود و مفت بزاره جلوم … .من برای آماده کردن این گزارش، کلی سرچ و تحقیق و آنالیز و آمار و از این جور چیزا انجام داده بودم. خلاصش کلی زحمت کشیده بودم و انتظار داشتم که مدیر ازم تقدیر کنه اما دقیقاً برعکس شد.اونروز به هر ترتیبی بود خودم تا اداره کشوندم و بدون انگیزه پشت میزم نشستم. کامپیوترم رو روشن کردم و از اونجایی که حوصله کار کردن نداشتم شروع کردم به وبگردی و وقت تلف کردن.
بعد ناهار و نماز مشغول صحبت با همکارا و حرفای سیاسی و حل کردن مشکلات مملکت بودیم که تلفن زنگ زد. از شماره داخلی که روی آی دی کالر افتاده بود فهمیدم از دفتر مدیرمه. با ترس و استرس گوشی رو برداشتم. منشی مدیرم بمن گفت که مدیر دستور داده گزارشت رو درست کنی و فردا بیای دوباره ارائه بدی.وقتی نمونده بود، تازه واقعاً نمیدونستم باید چیو تصحیح کنم، حسابی تو استرس افتادم و با دستپاچگی یه خورده ظاهر گزارش رو و رنگ نمودارها رو عوض کردم.
چجوری رفتم خونه و خوابیدم و فردا شد بماند. همینو بگم که انگار تو دلم داشتن رخت میشستن. بالاخره زمان جلسه شد و رفتم تو اتاق رئیسم. رئیس گفت: گزارشت رو درست کردی؟ در حالی که اعتماد بنفسم رو باید با کاردک از کف اتاق جمع میکردن گفتم: بله
گفت: خب ارائه بده
شروع کردم به ارائه دادن پاورپوینتم. اولش که در حد ایست قلبی، دلهره داشتم اما قیافه مدیر باعث شد احساس کنم که از گزارشم خوشش اومده.
وسط گزارش که رسیدم مدیر گفت: آها این شد گزارش! داری خوب پیش میری، ادامه بده
من که حالا اعتمادبنفسم بازیابی شده بود، صِدام رو صاف کردم و با قدرت بیشتری ادامه دادم. انتهای گزارش، مدیر بلند شد و باهام دست داد و گفت: از گزارشت خوشم اومد، یه نسخه رنگیشو بده بمن، یه نسخش رو هم بفرست واحد فروش.
منو تا دم در اتاقش بدرقه کرد و با خوشرویی ازم خداحافظی کرد.
از این تحویل گرفتنش خیلی حال کردم اما یک معادله مثل معادله دیفرانسیل توی دانشگاه (که ریاضی دانها توش مونده بودن اما استادمون تو امتحان پایان ترم به ما میداد حلش کنیم) توی تخته سایه ذهنم نوشته شده بود و پاک هم نمیشد.
معادله این بود: محتوای گزارش من تغییر نکرده بود چرا مدیرعامل دفعه اول اینقدر جبهه گرفت و من رو بازخواست کردو حتی نذاشت ارائه بدم اما دفعه دوم خوشش اومد و تقدیر کرد.
پرینت رنگی گزارشو گرفتم و رفتم که به منشی مدیر تحویل بدم از بس تو فکر حل معادله بودم که نزدیک بود با کله برم وسط سینی چایی آقای کریمی آبدارچی قدیمی دفتر مدیریت.
آقای کریمی ماهرانه جاخالی داد و سریع گفت: آقای مهندس، حواست کجاس؟ بعد سریع چایی ها رو برد دفتر مدیریت. چند دقیقه نگذشته بود که با سینی خالی اومد بیرون و به منشی گفت: می بینم امروز هرکی میره اتاق مدیر، خوشحال برمیگرده.
حرفش یه جوری بود. حسابی حساسم کرد. اما نشون ندادم که حساس شدم. پرینت گزارشو دادم و باهاش اومدم بیرون. گفتم: آقای کریمی، جریان چیه؟ واقعاً هرکی میره پیش مدیر خوشحال برمیگرده؟
آقای کریمی گفت: خودت که چند دقیقه پیش اونجا بودی؟ خوشحال برنگشتی؟
گفتم: آره، ولی دو روز پیش، زد منو پوکوند.
گفت: بله دو روز پیش، هرکی میرفت پیشش، افقی میکردش
گفتم: آخه چرا؟
و آقای کریمی انگار که داره پرده از راز مهمی برمیداره به من گفت: دو روز پیش که رفتی پیشش، من فاتحه ات رو خوندم. چون دیشبش نتایج کنکور اومده بود و پسر مدیر که خیلی هم قربونش میرفت و کلی پزش رو پیش این و اون داده بود، یه جای خیلی پرت قبول شده بود. کارد میزدی خونش درنمیومد. مثل خروس جنگی شده بود و هرکی میرفت پیشش، از چک و لقدش بی نصیب نمیموند.
گفتم: امروز چی؟ امروز چی شده؟
گفت: آها، اما امروز. مدیر چندماه پیش، پس اندازش رو سکه خریده بود. امروز که یهویی سکه دوبرابر شده، داره با دمش گردو میشکنه. صبحی که قیمت سکه رو که چک کرد اینجوری شد. اگه اضافه کاری مرخصی ای، چیزی میخوای الان وقتشه!!؟؟
آقای کریمی معادله رو حل کرده بود. میزان رضایت مدیر از گزارش، به گزارش ربطی نداشت!!!!!!
پایان داستان
کمی تحلیل
داستانی که تعریف شد شرح حال خیلی از مدیران است که استقلال رفتاری ندارند و شرایط محیطی تأثیر کاملاً محسوسی بر طرز رفتارشان با کارمندان میگذارد. روابط خانوادگی، اخبار، وضعیت اقتصادی و حتی ترافیک و میزان گرمی هوا، بشدت بر تصمیماتشان و همچنین طرز برخوردشان تأثیر می گذارد و ممکن است نسبت به یک موضوع ثابت، در دو موقعیت متفاوت، دو تصمیم کاملاً متفاوت بگیرند.
عدم استقلال رفتاری، یک ضعف مدیریتی است که اکثر مدیران با آن دست و پنجه نرم می کنند. فقط شدت آن فرق می کند.
– اولین اثر عدم استقلال فکری، بلاتکلیفی کارمند است. کارمند نمیداند در مقابل کار درستی که انجام می دهد، تشویق می شود، مورد بی اعتنایی قرار میگیرد و یا حتی تنبیه میگردد. سردرگمی کارمند، شروع بی انگیزگی است.
– دومین اثر اینست که کارمند، بجای تمرکز بر کار خود، بیشتر به آنالیز حال مدیر میپردازد و دیگر انگیزه ای برای انجام کار با کیفیت ندارد. و سازمانی که انگیزه کار خوب نداردمحکوم به نابودی است.
– و سومین اثر این ضعف آنست که افراد سودجویی که دور مدیر را گرفته اند از همین رخنه رفتاری سوء استفاده کرده و برایش به نفع خودشان تصمیم سازی می کنند. آن روزی که برای مدیر اتفاقات خوب افتاده و هرکه پیشش میرود راضی برمیگردد، دستورالعملها و لایحه هایی را می برند که می خواهند تصویب شود و آن زمان که مدیر روی مود مخالفت است لایحه هایی را می برند که میخواهند تصویب نشود. در اصل بصورت غیرمستقیم کاری میکنند که مدیر، طبق تصمیم آنها عمل کند.
اما مدیری که در هر شرایطی نسبت به انجام درست کار، عکس العمل مثبت و در برابر عملکرد نادرست، واکنش منفی دارد با برخورد عادلانه خود تکلیف همه را مشخص کرده است. کارمند می داند اگر کار خود را درست انجام دهد، مدیر در بدترین حالت روحی بازهم از او تقدیر خواهد کرد و اگر کار را درست انجام ندهد مدیر در بهترین حالت روحی او را توبیخ خواهد نمود. و این شروعِ هدایت انگیزش کارکنان در مسیر تعالی سازمان است.
اما استقلال رفتاری را چگونه بدست آوریم؟
1- قدم اول: حتماً هر روز، آخرِ وقت کاری، عملکرد خود را ارزیابی کنیم. برخورد با کارمندان و چرایی طرز برخورد، تصمیمهای اخذ شده و دلایل تصمیم سازی، تنبیه ها و تشویق ها و دلیل آن. تا آنجا که ممکن است این موارد را یادداشت کنیم. چون در انتهای ماه قرار است اطلاعات بدست آمده را جمع آوری و نتیجه گیری کنیم.
2- قدم دوم: ببینیم کدامیک از شرایط خارج از حیطه کاری، بیشترین تأثیر را در محیط کار می گذارد؟ شناسایی عواملی که استقلال رفتاری را مختل می کند، یک اصل است. گاهی اوقات، خوشحالیم اما دلیل آن را نمی دانیم و گاهی برعکس. با کمی دقت بر حال خود و شرایط محیطی می توان این عوامل را کشف کرد. مثلاً زمانی که در مسیر رسیدن به اداره، رادیو پیام را میگیریم، آنروز سرحال نیستیم. چون همان اول صبح آمار کاملی از کشته شدگان در جاده ها، کمبود آب، اختلاس و تحریم دریافت میکنیم. ولی آن روز که رادیو آوا را می گیریم و یا به یک سی دی انگیزشی گوش می دهیم، آن روز سرشار از انرژی هستیم.
3- قدم سوم: معیار رفتاری برای خود تعریف کنیم و آن را در اختیار کارمندان قرار دهیم. مثلاً ارائه کار در موعدد مقرر، تسلط بر اطلاعات و کار گروهی، همواره باید نزد شما عملی پسندیده و شایسته تقدیر بوده و بهانه تراشی، پشت سرگویی و عقب انداختن کار، همیشه ناپسند و مذموم باشد.
و در نهایت به این نکته توجه داشته باشیم که استقلال رفتاری یک شبه بدست نمی آید و نیاز به تمرین دارد. لذا صبر و تداوم خودسازی، لازمه کسب این صفت است.
✍️مهدی محمدی قاضی محله
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
تغییر ناگهانی رفتار طبیعی نیست. آن را ریشه یابی کنید.
داستان ریاضی در دانشکده مدیریت
حلقه گمشده ای به نام دانشمندان مُبَدِّل
چالش نوشتار با جمله ” مکتوبش کن “
- (+98) Iran
دیدگاهتان را بنویسید